تحریک مغزی و پارکینسون

  1. خانه
  2. مقالات
  3. تحریک مغزی و پارکینسون

تحریک مغزی و بیماری پارکینسون از جمله اقدامات و مطالعات جدیدی هستند که به عنوان یک راه کار کمکی در کنار کاردرمانی استفاده می شود. 

تحریک مغزی و پارکینسون

ارگوتراپیست رضا مقتدائی

 تحریک مغزی عمیق (DBS): انقلابی در مدیریت بیماری پارکینسون

 

**مقدمه: رویارویی با چالش پارکینسون**

بیماری پارکینسون (PD) یک اختلال عصبی پیشرونده و پیچیده است که میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می‌دهد. این بیماری ناشی از تخریب تدریجی نورون‌های تولیدکننده دوپامین در ناحیه‌ای از مغز به نام «ماده سیاه» (Substantia Nigra pars compacta) است. کاهش سطح دوپامین منجر به ایجاد مجموعه‌ای از علائم حرکتی کلاسیک می‌شود که شامل لرزش در حالت استراحت (رعشه)، سفتی عضلانی (rigidity)، کندی حرکات (برادی کینزی) و اختلال در تعادل و راه رفتن (ناپایداری وضعیتی) می‌گردد. علاوه بر این، علائم غیرحرکتی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات خواب، مشکلات شناختی و اختلالات دستگاه خودمختار نیز بخش مهمی از چالش این بیماری را تشکیل می‌دهند که تحریک مغزی می تواند باعث کنترل علایم شود.

 

درمان اصلی پارکینسون برای دهه‌ها مبتنی بر داروها، به ویژه لوودوپا (Levodopa) – پیش‌ساز دوپامین – بوده است. اگرچه لوودوپا در مراحل اولیه بیماری بسیار مؤثر است، با پیشرفت بیماری، اثربخشی آن کاهش یافته و عوارض جانبی ناتوان‌کننده‌ای مانند دیسکینزی (حرکات غیرارادی پیچشی) و نوسانات حرکتی (پریودهای “خاموش-روشن”) ظاهر می‌شوند. **تحریک مغزی عمیق (Deep Brain Stimulation – DBS)** و  پارکینسون به عنوان یک رویکرد درمانی جراحی انقلابی در اواخر دهه ۱۹۸۰ ظهور کرد و از آن زمان به بعد، به یکی از مهم‌ترین گزینه‌های درمانی برای بیماران پارکینسون انتخابی تبدیل شده است که پاسخ مطلوبی به دارودرمانی ندارند یا عوارض ناتوان‌کننده آن را تجربه می‌کنند.

 

**فصل اول: بیماری پارکینسون – از سلول تا علائم**

* **پاتوفیزیولوژی:**

تخریب نورون‌های دوپامینرژیک در ماده سیاه منجر به اختلال در عملکرد مدارهای عصبی پایه‌گنجی (Basal Ganglia) می‌شود. این مدارها نقش کلیدی در شروع، برنامه‌ریزی و اجرای حرکات نرم و هماهنگ، و همچنین در شناخت و هیجان دارند. کمبود دوپامین باعث بیش‌فعالی مسیر غیرمستقیم و کم‌فعالی مسیر مستقیم در این مدارها می‌گردد که نتیجه نهایی آن مهار بیش از حد قشر حرکتی و بروز علائم حرکتی پارکینسون است.

* **سیر بیماری:**

پارکینسون به تدریج پیشرفت می‌کند. مراحل اولیه معمولاً با علائم یک طرفه و پاسخ خوب به داروها مشخص می‌شود. در مراحل میانی، نوسانات حرکتی و دیسکینزی شروع به ظاهر شدن می‌کنند و کنترل علائم با دارو دشوارتر می‌شود. مراحل پیشرفته با ناتوانی شدید حرکتی، افزایش زمین‌خوردگی، اختلالات بلع و صحبت و غالباً اختلالات شناختی همراه است. تحریک مغزی و پارکینسون اینجا به یگدیگر بیشتر وابسته می شوند.

* **چالش‌های دارودرمانی:**

محدودیت اصلی داروها (به ویژه لوودوپا) کوتاه بودن نیمه عمر آنها و نیاز به دوزهای مکرر است که منجر به نوسانات غلظت پلاسمایی و در نتیجه نوسانات حرکتی می‌شود. دیسکینزی نیز اغلب نتیجه استفاده طولانی‌مدت از لوودوپا یا دوزهای بالا است. این چالش‌ها کیفیت زندگی بیماران را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد و نیاز به راهکارهای درمانی جایگزین  مانند تحریک مغزی و پارکینسون  یا مکمل را آشکار می‌سازد.

 

**فصل دوم: تحریک مغزی عمیق (DBS) – مفهوم و مکانیسم عمل**

* **مفهوم پایه:**

برای درک بهتر تحریک مغزی و پارکینسون توضیحات زیر بسیار کمک کننده است .

DBS یک روش جراحی است که شامل کاشت الکترودهای نازک در نواحی عمیق و خاصی از مغز می‌باشد. این الکترودها به یک دستگاه مولد پالس (پیس میکر یا محرک عصبی) که معمولاً در زیر ترقوه یا قفسه سینه کاشته می‌شود، متصل هستند. دستگاه، پالس‌های الکتریکی مداومی را به ناحیه هدف در مغز ارسال می‌کند.

* **اهداف اصلی در پارکینسون:** دو ناحیه اصلی مغز که برای DBS در پارکینسون مورد هدف قرار می‌گیرند عبارتند از:

* **هسته زیرتالاموسی (Subthalamic NucleusSTN):** رایج‌ترین هدف. تحریک STN به طور موثر علائم حرکتی هر دو سمت بدن (لرزش، سفتی، کندی حرکات) را بهبود می‌بخشد و اغلب اجازه کاهش قابل توجه دوز داروهای دوپامینرژیک را می‌دهد که به نوبه خود دیسکینزی را کاهش می‌دهد.

* **گلوبوس پالیدوس داخلی (Globus Pallidus interna – GPi):** هدف دیگر مهم. تحریک GPi نیز علائم حرکتی را بهبود می‌بخشد، اما تأثیر آن بر دیسکینزی (به ویژه دیسکینزی ناشی از لوودوپا) بسیار بارز است. تأثیر آن بر کاهش دوز دارو ممکن است کمتر از STN باشد. انتخاب بین STN و GPi بر اساس پروفایل علائم بیمار، وجود دیسکینزی و نظر تیم جراحی انجام می‌شود.

* **مکانیسم عمل: یک راز در حال گشایش.** اگرچه DBS از دهه‌ها قبل استفاده می‌شود، مکانیسم دقیق آن هنوز کاملاً شناخته شده نیست. چندین نظریه مطرح است:

* **بازداری عصبی (Neural Inhibition):** نظریه غالب این است که تحریک الکتریکی با فرکانس بالا (معمولاً ۱۳۰-۱۸۰ هرتز) فعالیت عصبی غیرطبیعی و بیش از حد در نواحی هدف (مثل STN) را مهار می‌کند. این امر منجر به “آزادسازی” قشر حرکتی از این مهار بیش از حد و بهبود علائم حرکتی می‌گردد.

* **تغییر در الگوی فعالیت عصبی:** DBS ممکن است الگوی تخلیه عصبی غیرطبیعی (مانند فعالیت انفجاری یا نوسانات ریتمیک) را در مدارهای پایه‌گنجی مختل کرده و آن را به الگویی طبیعی‌تر تغییر دهد.

* **تأثیر بر انتقال‌دهنده‌های عصبی:** تحریک ممکن است آزادسازی نوروترانسمیترهای مختلف (علاوه بر دوپامین) را تعدیل کند.

* **تأثیر بر شبکه‌های عصبی:** DBS احتمالاً بر عملکرد شبکه‌های عصبی گسترده‌تر که نواحی هدف بخشی از آنها هستند، تأثیر می‌گذارد و ارتباطات معیوب را اصلاح می‌کند. تصویربرداری عملکردی مغز (fMRI, PET) تغییرات در فعالیت مناطق متعددی از مغز را پس از DBS نشان داده‌اند.

* **مزیت کلیدی تعدیل‌پذیری:** برخلاف ضایعات دائمی مغزی (که در گذشته انجام می‌شد)، DBS کاملاً **قابل تنظیم و برگشت‌پذیر** است. پارامترهای تحریک (دامنه ولتاژ/جریان، فرکانس، عرض پالس) پس از عمل و در طول زمان می‌توانند توسط پزشک به صورت غیرتهاجمی و از طریق یک برنامه‌ریز (programmer) خارجی برای بهینه‌سازی اثرات درمانی و به حداقل رساندن عوارض جانبی تنظیم شوند. دستگاه را می‌توان در صورت نیاز خاموش کرد.

 

**فصل سوم: فرآیند DBS – از انتخاب بیمار تا عمل جراحی و تنظیمات**

* **انتخاب بیماران مناسب: کلید موفقیت.**

آیا تحریک مغزی و پارکینسون برای همه بیماران پارکینسونی مناسب است ؟ 

همه بیماران پارکینسون کاندیدای DBS نیستند. معیارهای کلی شامل:

* تشخیص قطعی بیماری پارکینسون ایدیوپاتیک.

* پاسخ خوب و مستند به لوودوپا (اثر باید حفظ شده باشد، حتی اگر کوتاه‌مدت باشد). این مهم‌ترین پیش‌بینی‌کننده پاسخ به DBS است.

* وجود نوسانات حرکتی ناتوان‌کننده یا دیسکینزی شدید که با تنظیمات دارویی بهینه کنترل نمی‌شوند.

* مدت زمان بیماری معمولاً بیش از ۴-۵ سال (برای اطمینان از تشخیص صحیح و رد سندرم‌های پارکینسونیسم آتیپیک).

* سن: معمولاً زیر ۷۰-۷۵ سال (اگرچه سن به تنهایی ملاک نیست، سلامت عمومی مهم‌تر است). بیماران مسن‌تر با سلامت عمومی خوب نیز می‌توانند کاندید باشند.

* عدم وجود زوال عقل پیشرفته یا اختلالات روان‌پزشکی شدید و کنترل نشده (افسردگی، روان‌پریشی).

* عدم وجود آتروفی مغزی شدید یا سایر ضایعات ساختاری مغزی در MRI.

* انتظارات واقع‌بینانه از بیمار و همراهان.

* **ارزیابی جامع پیش از عمل:**

برای انجام تحریک مغزی و پارکینسون باید ارزیابی دقیقی انجام شود .

این مرحله حیاتی شامل:

* بررسی دقیق نورولوژیک و سابقه پزشکی.

* ارزیابی پاسخ به لوودوپا (معمولاً تست لوودوپا در بیمارستان).

* ارزیابی روان‌پزشکی و روان‌شناختی.

* ارزیابی شناختی (نوروسایکولوژیک).

* تصویربرداری مغز (MRI برای رد ضایعات و برنامه‌ریزی جراحی، گاهی PET/SPECT).

* مشاوره با تیم چندرشته‌ای متشکل از متخصص مغز و اعصاب حرکتی، جراح مغز و اعصاب کارکردی، روانپزشک، روانشناس و پرستار متخصص.

* **روش جراحی:**

روش جراحی تحریک مغزی و پارکینسون به دو صورت است.

دو تکنیک اصلی وجود دارد:

* **جراحی با قاب استریوتاکسی:** رایج‌ترین روش. یک قاب سبک به سر بیمار ثابت می‌شود. از تصویربرداری (CT یا MRI) همراه با قاب برای تعیین دقیق مختصات سه‌بعدی هدف در مغز استفاده می‌شود. الکترودها تحت بی‌حسی موضعی (تا بیمار در حین عمل هوشیار باشد و بتوان عملکرد حرکتی و گفتار را ارزیابی کرد) یا گاهی تحت بیهوشی عمومی (با کمک تکنیک‌های تصویربرداری پیشرفته) کاشته می‌شوند.

* **جراحی بدون قاب (تصویربرداری هدایت شونده):** از نشانگرهای پوستی و سیستم‌های ناوبری مبتنی بر تصویر (مانند GPS جراحی) برای تعیین مسیر و هدف استفاده می‌کند. ممکن است تحت بیهوشی عمومی انجام شود.

* پس از قرارگیری الکترودها، تست تحریک داخل‌حین‌عمل اغلب برای تأیید موقعیت صحیح و مشاهده اثرات درمانی و عوارض جانبی بالقوه (مثلاً انقباض عضلانی) انجام می‌شود.

* در مرحله بعدی (معمولاً در روزها یا هفته‌های بعد)، دستگاه مولد پالس در زیر پوست قفسه سینه یا شکم کاشته شده و با سیم‌های زیرپوستی به الکترودهای مغزی متصل می‌شود. این مرحله معمولاً تحت بیهوشی عمومی انجام می‌گردد.

* **تنظیمات و برنامه‌ریزی پس از عمل:**

این مرحله از تحریک مغزی و پارکینسون بسیار  مهم و زمان‌بر است و ممکن است هفته‌ها تا ماه‌ها طول بکشد.

* پس از بهبودی اولیه از جراحی (حدود ۲-۴ هفته)، تنظیم پارامترهای تحریک (دامنه، فرکانس، عرض پالس) و همچنین تنظیم مجدد داروهای پارکینسون آغاز می‌شود.

* تنظیمات به صورت تدریجی و در چندین جلسه انجام می‌شود تا اثرات بهینه بر علائم حرکتی حاصل شود و عوارض جانبی (مانند پرش عضلانی، اختلالات تکلم، احساسات ناخوشایند، تغییرات خلقی) به حداقل برسد.

* هدف نهایی، کاهش علائم ناتوان‌کننده (لرزش، سفتی، کندی، دیسکینزی) و کاهش دوز داروها تا حد امکان، بدون ایجاد عوارض جانبی جدید است.

* بیماران یک برنامه‌ریز (programmer) شخصی دریافت می‌کنند که به آنها اجازه می‌دهد دستگاه را روشن/خاموش کنند و گاهی دامنه تحریک را در محدوده‌ای مشخص توسط پزشک تغییر دهند. تنظیمات پیچیده‌تر حتماً باید توسط متخصص انجام شود.

* پیگیری‌های منظم طولانی‌مدت برای ارزیابی پاسخ درمانی، تنظیم پارامترها، ارزیابی عوارض جانبی و بررسی وضعیت باتری دستگاه ضروری است. باتری‌ها معمولاً هر ۳ تا ۵ سال نیاز به تعویض دارند.

 

**فصل چهارم: اثربخشی و پیامدهای تحریک مغزی و پارکینسون**

از مزایای تحریک مغزی و پارکینسون موارد زیر را می توان نام برد ؟

* **اثربخشی بر علائم حرکتی:** مطالعات متعدد و طولانی‌مدت اثربخشی چشمگیر DBS را در بهبود علائم حرکتی پارکینسون تأیید کرده‌اند:

* کاهش قابل توجه (اغلب ۵۰-۷۰٪) در مدت زمان دوره‌های “خاموشی” ناتوان‌کننده.

* کاهش شدید (۶۰-۸۰٪) در دیسکینزی ناتوان‌کننده.

* بهبود پایدار لرزش، سفتی و برادی‌کینزی.

* بهبود در عملکرد حرکتی کلی (ارزیابی شده توسط مقیاس‌هایی مانند UPDRS-III).

* **کاهش نیاز به دارو:** بیماران تحت DBS اغلب می‌توانند دوز داروهای دوپامینرژیک خود را به طور قابل توجهی (۳۰-۵۰٪ یا بیشتر) کاهش دهند که این امر به نوبه خود به کاهش دیسکینزی کمک می‌کند.

* **بهبود کیفیت زندگی:** بهبود قابل ملاحظه علائم حرکتی و کاهش عوارض دارویی منجر به بهبود چشمگیر در کیفیت زندگی، استقلال در فعالیت‌های روزمره، عملکرد شغلی و اجتماعی و رفاه کلی بیماران می‌شود.

* **اثربخشی طولانی‌مدت:** مطالعات نشان داده‌اند که مزایای DBS بر علائم حرکتی و کاهش دیسکینزی می‌تواند تا ۱۰ سال یا بیشتر پایدار بماند. البته، پیشرفت طبیعی بیماری پارکینسون در زمینه‌های غیرحرکتی و همچنین ظهور علائم حرکتی که کمتر به DBS پاسخ می‌دهند (مثل مشکلات تعادل و راه رفتن پیشرفته، اختلالات گفتاری) ممکن است با گذشت زمان چالش‌هایی ایجاد کند.

* **تأثیر بر علائم غیرحرکتی:** شواهد در مورد تأثیر DBS بر علائم غیرحرکتی پیچیده‌تر است:

* برخی علائم ممکن است بهبود یابند (مثلاً دیستونی دردناک، برخی جنبه‌های افسردگی مرتبط با ناتوانی).

* برخی ممکن است تغییری نکنند یا حتی در برخی موارد بدتر شوند (مثلاً آپاتی، اختلالات شناختی خفیف اگر قبل از عمل وجود داشته باشد، مشکلات بلع یا گفتار که ممکن است با تحریک تشدید شوند). تنظیم دقیق پارامترها و انتخاب هدف (مثلاً GPi ممکن است برای برخی علائم غیرحرکتی بهتر باشد) مهم است.

* DBS عمدتاً یک درمان برای علائم **حرکتی** است و انتظار بهبود چشمگیر علائم غیرحرکتی پیشرفته (مانند زوال عقل) را نباید داشت.

 

**فصل پنجم: عوارض و ملاحظات تحریک مغزی و پارکینسون*

آیا تحریک مغزی و پارکینسون عوارض جدی دارد ؟

* **عوارض جراحی:**

مانند هر جراحی مغز، DBS با خطراتی همراه است:

* خونریزی داخل جمجمه (۱-۲٪)، که می‌تواند منجر به سکته مغزی یا حتی مرگ شود (خطر بسیار کم).

* عفونت (۳-۵٪) که ممکن است نیاز به آنتی‌بیوتیک یا خارج‌سازی موقت/دائیم بخشی از دستگاه داشته باشد.

* تشنج (کمتر از ۱٪).

* سردرد، تهوع، تورم موضعی.

* **عوارض مرتبط با دستگاه:**

* جابجایی یا شکستن الکترود یا سیم‌ها.

* خرابی دستگاه یا باتری.

* احساس ناراحتی در محل کاشت دستگاه.

* **عوارض جانبی تحریک:**

این عوارض معمولاً با تنظیم پارامترهای تحریک قابل کنترل یا حذف هستند:

* عوارض موقت حین تنظیم (پرش عضلانی، تاری دید، احساس سوزن سوزن شدن، سرگیجه).

* اختلالات تکلم (لکنت، کاهش بلندی صدا، نامفهوم‌شدن کلمات) – شایع‌تر با تحریک STN.

* اختلالات تعادل یا راه رفتن (به خصوص اگر قبل از عمل وجود داشته باشند).

* تغییرات خلقی یا شناختی (مانند آپاتی، هیپومانیا، بدتر شدن شناخت در افراد مستعد).

* دیسکینزی یا دیستونی ناشی از تحریک.

* **ملاحظات مهم:**

تحریک مغزی و پارکینسون ملاحظاتی دارد نظیر ؛

* **DBS یک درمان قطعی یا معجزه‌آسا نیست:** بیماری پارکینسون همچنان پیشرونده است. DBS علائم را مدیریت می‌کند، اما بیماری را متوقف یا معکوس نمی‌کند.

* **نیاز مداوم به دارو:** اکثر بیماران کماکان به مقداری داروی پارکینسون نیاز دارند، اگرچه دوزها اغلب کاهش می‌یابند.

* **تعهد به پیگیری طولانی‌مدت:** تنظیمات، کنترل دستگاه و تعویض باتری نیاز به مراجعات منظم دارد.

* **تأثیر بر تصویربرداری و درمان‌های دیگر:** دستگاه DBS ممکن است انجام MRI را محدود کند (فقط MRI تحت شرایط خاص و با دستگاه‌های سازگار مجاز است). همچنین در حین جراحی‌های دیگر (مانند دیاترمی) باید احتیاط کرد.

 

**فصل ششم: نوآوری‌ها و آینده  تحریک مغزی و  پارکینسون**

تحقیقات در زمینه تحریک مغزی و پارکینسون به  سرعت در حال پیشرفت است:

* **تحریک تطبیقی (aDBS):**

این سیستم‌های نسل جدید قادرند فعالیت مغز را از طریق همان الکترودهای تحریک کننده (یا الکترودهای مجاور) به طور مداوم ثبت کنند (ضبط عصبی). سپس شدت تحریک را به صورت لحظه‌ای و بر اساس نیاز واقعی مغز بیمار تنظیم می‌کنند (مثلاً تحریک را فقط در دوره‌های “خاموشی” افزایش می‌دهند یا در زمان دیسکینزی کاهش می‌دهند). این امر پتانسیل افزایش اثربخشی، کاهش عوارض جانبی و افزایش طول عمر باتری را دارد.

* **اهداف جدید:**

تحقیقات بر روی اهداف جدید مغزی (مثل پدونکولوپونتین برای مشکلات راه رفتن) یا تحریک همزمان چند هدف (تحریک چند کانونی) متمرکز است تا طیف وسیع‌تری از علائم، به ویژه علائم پیشرفته‌تر را پوشش دهد.

* **الکترودها و دستگاه‌های پیشرفته:**

توسعه الکترودهای دارای تماس‌های بیشتر و جهت‌دار که امکان تحریک بسیار دقیق‌تر و انتخابی‌تر را فراهم می‌کنند و خطر تحریک نواحی نامطلوب را کاهش می‌دهند. همچنین دستگاه‌های مولد پالس کوچک‌تر و با عمر باتری طولانی‌تر.

* **بهینه‌سازی انتخاب بیمار و پیش‌بینی نتیجه:** استفاده از بیومارکرها (مانند تصویربرداری ویژه، نشانگرهای مایع مغزی-نخاعی) و هوش مصنوعی برای پیش‌بینی دقیق‌تر پاسخ فردی بیماران به DBS و انتخاب بهترین هدف.

* **درک بهتر مکانیسم‌ها:** تحقیقات پایه‌ای برای درک عمیق‌تر نحوه تأثیر DBS بر مدارهای عصبی و انتقال‌دهنده‌ها ادامه دارد.

* **کاربرد زودتر:** بررسی پتانسیل استفاده از DBS در مراحل زودتر بیماری (قبل از بروز عوارض شدید دارویی) با هدف حفظ عملکرد بهتر طولانی‌مدت.

 

**نتیجه‌گیری**

تحریک مغزی عمیق (DBS) یک پیشرفت تحول‌آفرین در درمان بیماری پارکینسون پیشرفته بوده است. برای بیمارانی که با وجود درمان دارویی بهینه، همچنان از نوسانات حرکتی ناتوان‌کننده و دیسکینزی شدید رنج می‌برند، DBS می‌تواند بهبودی چشمگیر در علائم حرکتی، کاهش قابل توجه نیاز به دارو و در نتیجه، ارتقای کیفی قابل توجه زندگی را به ارمغان آورد. موفقیت DBS مستلزم انتخاب دقیق بیماران، ارزیابی جامع پیش از عمل، اجرای جراحی دقیق توسط تیم مجرب، و تعهد به تنظیمات و پیگیری‌های طولانی‌مدت است. درک عوارض بالقوه و محدودیت‌های این درمان (به ویژه در مورد علائم غیرحرکتی و پیشرفت طبیعی بیماری) برای داشتن انتظارات واقع‌بینانه ضروری است.

 

با پیشرفت‌های سریع در فناوری (مانند تحریک تطبیقی و الکترودهای جهت‌دار) و درک عمیق‌تر مکانیسم‌های مغزی، آینده DBS در مدیریت پارکینسون بسیار امیدوارکننده است. این نوآوری‌ها نوید درمان‌های شخصی‌تر، مؤثرتر و با عوارض جانبی کمتر را می‌دهند و به بیماران پارکینسون امید بیشتری برای زندگی مستقل‌تر و با کیفیت بالاتر می‌بخشند. DBS نمادی از قدرت همگرایی علوم اعصاب، مهندسی و پزشکی در مبارزه با بیماری‌های پیچیده عصبی است.

در کنار تحریک مغزی و پارکینسون انجام کاردرمانی ، فیزیوتراپی و گفتاردرمانی کمک شایان ذکری به کنترل بیماری می نماید .

فهرست
مشاوره رایگان در واتس آپ